معنی انباره برقی

حل جدول

انباره برقی

آکومولاتور


انباره

پیل، قوه

آکومولاتور الکتریکی

پیل

آکومولاتور

لغت نامه دهخدا

انباره

انباره. [اَم ْ رَ / رِ] (اِ) پر کردن و انباشتن. (از انجمن آرا، ذیل انبار) (آنندراج، ذیل انبار). || دستگاه الکتریکی که می توان مقداری برق در آن ذخیره کرد و بهنگام لزوم از آن پس گرفت و آن انواع بسیار دارد مانند انباره ٔ سربی و غیره. آکومولاتور. (از فرهنگ فارسی معین، ذیل آکومولاتور).


برقی

برقی. [ب َ رَ] (ص نسبی) منسوب به بَرَق بمعنی بره، و برقی بیت کبیری است در خوارزم به بخارا. (از انساب سمعانی). خواجه عبداﷲ برقی از سلسله ٔ خواجگان را این نسبت است. (یادداشت مؤلف).

برقی. [ب َ] (ص نسبی) منسوب به برق در همه ٔ معانی. || هر دستگاه که با خود برق بحرکت درآید یا ایجاد حرکت کند چون چرخ برقی و تراموای برقی و اجاق برقی و غیره. || کسی که بکار برق و ساختن آلات و ادوات که منسوب به آن است پردازد. || بسرعت و بشتاب. زود: برقی برو برگرد.
- کفش برقی، قسمی کفش که از ورنی سازند و براق است.
|| قسمی جامه که از آن رویه ٔ کفش کنند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

انباره

(اَ رِ) دستگاهی که می توان در آن برق ذخیره کرد و در هنگام لزوم از آن استفاده کرد، آکومولاتور.

فرهنگ عمید

انباره

دستگاهی که انرژی برق برای مواقع لزوم در آن ذخیره می‌شود، آکومولاتور، خازن،

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

انباره

ساقه و برگ گیاهانی همچون اقطی، سرخس و گزنه که جهت کود خزانه...

فرهنگ فارسی هوشیار

انباره

پرکردن و انباشتن مخزن، قوه برق

واژه پیشنهادی

انباره

باتری

پیل

معادل ابجد

انباره برقی

571

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری